سالگرد ازدواج
سلام قند عسلم
دیروز سالگرد ازدواج من و باباجونی بود بله ما وارد سال ششم زندگیمون شدیم و خوشحالیم که در کنار عزیز دلمون جشنمون رو گرفتیم
مامان نصرت هنوز حالشون خوب نشده وخونه ما هستن و حال چندانی نداشتن بخاطر همین من تصمیم گرفتم جشنمون رو بیرون بگیریم ....دایی عباس امدن کنارشون و خودمون رفتیم شاندیز
چون این چند روز مهمون داشتیم من زنگ زدم عمو مصطفی(دوست بابایی)و کلی مشخصات ساعت مورد نظرم رو دادم ایشون هم زحمت کشیدن و رفتن خریدن واسمون
باباجون که خیلی خوششون اومد و استقبال کردن
بابا جون واسه منم یک کارت هدیه به مبلغ 900 هدیه دادن
از اونجایی که شما قند عسل همیشه عادت داشتین که کادوها واسه شما باشه بعد از شام رفتیم واستون اینها رو خریدیم
واسه حفظ روحیت گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی