مهمونی اقا شروین
پسر گلم امروز بابایی پیشنهاد داد بریم خونه بابابزرگ و مامان بزرگش تنها بابابزرگ و مامان بزرگی که از من و بابایی در قید حیات هستن
زنگ زدیم به مامان بابایی خیلی خوشحال شد وقرار شد بریم دنبالشون و بریم
رفتیم دنبال باباعلی و مامان زهرا وبا همدیگه رفتیم دیدن بابا بزرگ حسین و مامان بزرگ افاق
که اونجا 2تا از خاله های بابایی ودایی بابایی هم بودن شما هم کلی بهت خوش گذشت و با بچه هاشون بازی کردی(خاله صدیقه ومریم ودایی علی)
شب هم رفتیم خونه مامان نصرت خاله ندا اینها هم اومدن
هر چقدر تلاش میکنم بگی مامان بزرگ افاق دوباره میگی مامان بزرگ ازاد
اینهم بابا بزرگ حسین که شما کل صورتش رو پوشوندی اما بازهم عکس دارم که خصوصی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی