تواناییهای گل پسرم
پسر گلم شما دقیقا الان 2سال و 4ماه و3روز از عمر قشنگت سپری شده
قند عسلم شما خیلی زود به حرف اومدی و سریع پیشرفت کردی
اولین جمله دو کلمه اییت دوست دارم بود اولین بار که گفتی من و شما تنها تو خونه بودیم شما دراز کشیده بودی و منم داشتم بوست میکردم و سربهسرت میذاشتم که گفتی دوست دارم اولش متوجه نمیشدم ولی چند بار که تکرار کردی ....اینقدر ذوق زده شده بودم که سریع زنگ زدم باباجونی ....اشک توچشام جمع شده بود...اینقده من بهت این جمله رو میگفتم که....
الان کهتقریبا همه چیز میگی تربیتت هم که ماشالله بیست
زمانی که چیزی واست میگیریم چند بار تشکر میکنی مثلا بابایی که واست چیزی میخره مرتب میگی بابایی مرسی که خریدی یا هر کس دیگه
امشب واست ماهی درست کردم میگی مامانی ماهی دوست دارم مرسی که درست کردی...
مامان لطفا اب بده..
موقع خواب حتما باید مارو ببوسی وشب بخیر بگی
کسی میاد خونمون موقع خداحافظی میگی بازم بیاین اینجا ...
خونه کسی چیزی میخوری فوری میگی وای چقدر خوشمزه هست مرسی....
سیرشدم دست(دستت)درد نکنه...
موقع خداحافظی:کاری نداری خدافظ بازم میام
مرتب هم با تلفن اسباب بازیت داری حرف میزنی که بیشتر مواقع (90%)داری با کیمیا دختر داییت صحبت میکنی بعد با علی پسر خالت...خاله ناهید...
اینقدر عادت کردی همیشه خاله ندارو ببینی وباهاش بریم بیرون که اگر 2روز نبینیش میگی خاله ندا بیـــــــــا بعد از من میپرسی ماشینش کجاست هر کس هم که در میزنه میگی خاله اومد...
باز کردن در خونه با شماست چراغهای سرویسها رو هم شما باید خاموش روشن کنی وگرنه قهر میکنی
گوشی موبایل بابایی اپل هست وگوشی پیچیده ایی..ولی شما تک تک جاهاشو بلدی بازیهارو میشناسی تازه ستاره هم میگیری...
وسایل خونه-رنگها -غذاها-موادخوراکی رو کاملا میشناسی تازه گاهی دستور هم میدی چی بخوریم
کلمه هی بابا-مامان-شروین-سیب-ماشین-اب-yes رو میخونی تازه اینها رو من خیلی سطحی لابلای نقاشی یادت دادم...
اسم ماشین من و بابایی رو بلدی هرجا هم مثلشون رو ببینی سریع میگی بقیه ماشینهارو هم تک تک باید واست اسم ببریم ولی هرروز باید نقاشی ماشین بابابزرگ(علی)-بابایی ومن -رو بکشیم کلا من و بابا الان پیکاسو هستیم...
خلاصه مامانی کلی باهوشی ماشالله...